کد مطلب:28156 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

مبانی حکومت بر دل ها












اسلام، دین حكومت است. آموزه های این آیین الهی، به روشنی بر این مدّعا دلالت دارند؛ امّا بررسی دقیق متون (نصوص اسلامی در ریشه یابی مبنای حكومت اسلام، نشان می دهد كه اسلام، بیشتر از آن كه بر «تن»ها حكومت كند و سلطه بر مردمان را با اقتدار سیاسی پیشه سازد، در پی حكومت بر دل هاست. اصول این نوع حكومت و كشورداری، همان مبانی سیاسی حكومتیِ اسلام است و مبانی سیاسی نظام علوی، چیزی جز مبانی مدیریت اسلامی نیست.

اسلام، آیین نامه تكامل مادّی و معنوی انسان است. بنیادی ترین عنصر این آیین نامه، محبّت است. نقش محبّت در تحقّق حكومت اسلامی و برنامه هایی كه دین الهی برای پیشرفت جامعه انسانی رقم زده است، به حدّی است كه امام باقرعلیه السلام، دین اسلام را جز محبّت نمی داند و تصریح می كند كه:

هَلِ الدّینُ إلّا الحُبُّ؟[1].

آیا دینداری، جز دوستی و مهرورزی است؟

از نگاه علی علیه السلام، ستون های اصلی اسلام و اصول برنامه های تكامل آفرین آن، بر پایه محبّت خداوند، استوار است. او در این زمینه می فرماید:

إنَّ هذَا الإِسلامَ دینُ اللَّهِ الَّذِی اصطَفاهُ لِنَفْسِهِ، وَاصطَنَعَهُ عَلی عَینِهِ وأصفاهُ خِیَرَةَ خَلقِهِ، وأقامَ دَعائِمَهُ عَلی مَحَبَّتِهِ.[2].

اسلام، دین خداوند است كه آن را برای خود برگزید و به دیده عنایت خویش، آن را بپرورید، و بهترین آفریدگان خود را ویژه آن ساخت و ستون هایِ آن را بر دوستی خود، استوار داشت.

پیشوایان دینی و رهبران راستین سیاسی امّت اسلامی، جلوه های محبّت مردم به آفریدگارند و مهرورزی مردم به آنان، مهرورزی به خداست. بر این اساس، پایگاه اصلی حكومت اسلامی، فراتر از بیعت و رأی مردم است. حكومت اسلامی، ریشه در عشق و محبّت مردم دارد؛ واین است راز آن همه تأكید قرآن و احادیث اسلامی بر محبّت اهل بیت علیهم السلام.

از سوی دیگر، روشن است كه محبّت، امری دستوری نیست. چنین نیست كه بتوان انسان را با بخش نامه ای، بر خلاف كشش درونی او، به مهرورزی به كسی یا چیزی وا داشت.

انسان، عاشق زیبایی هاست. عشق به زیبایی، در اعماق جان انسان است. او به گونه ای فطری، همه زیبایی های مادّی و معنوی را دوست دارد. بدین سان، اگر بینش، منش و كردار كسی را زیبا دید، به او عشق می ورزد، و اگر نازیبا دید، از او روی برمی تابد. این، مقتضای فطرت اوست، مگر این كه فطرت او دیگرسان شود.

از این جا در می یابیم كه راز تأكید بر محبّت اهل بیت، و فلسفه وجوب دوستی آن بزرگواران، ترغیب به شناخت واقعی آنهاست؛ چرا كه منش، رفتار و تعامل آنان با مردمان، آن سان زیبا و كشش آفرین است كه شناخت بی پیرایه و واقعیْ همان، و دلبستگی و سپس وابستگی، همان. نمی شود آن همه زیبایی نهفته در رفتار علی علیه السلام را دید، شناخت و بدو عشق نورزید؛ مگر كسی وجدان انسانی اش را از دست داده باشد و فطرت پاك و پیراسته اش را آلوده ساخته باشد. راز آن همه شیدایی، شیفتگی و دلدادگی مردمان به علی علیه السلام، در همین است، و روشن است كه این عاشقان، در گستره تاریخ، از همه گونه ای هستند و فراتر از مرزهای عقیده و باورها، این شیفتگان، از همه مكتب ها هستند؛ چون زیبایی و عشق بدان، و نیز عشق به علی علیه السلام كه برترین جلوه آن زیبایی است، مرز ندارد.

كردار علی علیه السلام در دوران زندگی، سرشار از حقگرایی، حق مداری و حق گستری است؛ بویژه كه در روزگار كوتاه حكومتش، زیباترین چهره انسانیِ حكومت مبتنی بر ارزش های انسانی را به نمایش گذاشت. مگر می توان جمالِ جمیل علی علیه السلام و جلوه آن جمال را در حكومت او نگریست و بدان عشق نورزید؟!

اكنون و پیش تر از آن كه متون حدیثی و تاریخی سیاست علوی را گزارش كنیم، آهنگ آن داریم تا مبانی سیاسی امام را در كشورداری، مرور كنیم. این نگاه، بس گذراست، در حدّ توان و مجال. واگویی این مبانی، به واقع، بَر نمودن راز آفرینش زیبایی ها و جاذبه های علی علیه السلام است و نشان دهنده اصول سیاسی حكومت بر دل ها. بدان امید كه مسئولان نظام جمهوری اسلامی، بویژه در این سال كه با نام زیبایِ علی علیه السلام درآمیخته است، در هر چه بیشتر شناختن، شناساندن و نزدیك شدن به این زیبایی ها تلاش كنند و در نزدیك كردن واقعِ زندگانی سیاسی و اداری و مسئولیت گذرای خویش به او بكوشند، و بدین سان، دورنمایی از چهره زیبایِ حكومت علوی را برای ارائه به جهانیان، رقم زنند.









  1. دعائم الاسلام: 71/1، دوستی در قرآن و حدیث: 259 (نقش دوستی در سرنوشت انسان).
  2. نهج البلاغه: خطبه 198، دوستی در قرآن و حدیث: 309 (اسباب خدا دوستی).